یلدا

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    هزینه ها: هزینه حمل بار با تخفیف: 50تومن هزینه جا: 200تومن هزینه اب معدنی: 200تومن هزینه ساندویچ بی کیفیت حال بهم زن: 220تومن هزینه وقت تلف شده : غیر قابل محاسبه هزینه اعتماد بنفس مخدوش : غیر قابل محاسبه درآمدها: فروش ماگ نگینی با دو نیم ساعت کار دقیق با چانه زنی: ۱۳۰ تومن فروش ماگ نگینی با دو و نیم ساعت کار به فامیل مورد قبل: ۱۵۰ تومن جمع هزینه های قابل محاسبه : ۶۷۰ تومن جمع درآمد بدون محاسبه قیمت خرید و اماده سازی : ۲۸۰ تومن زمان تلف شده مدیر فروش خوش خیال سابق برج زهرمار لوکس ! چهل ساله با دو بچه از تهران : ۱۳ ساعت !!! ای ایران ای مرز بی هنر ، بی گهر ، بی آینده،پر فکر، پر کوفت ، پر ادا، بی دستاورد . اینکه زاده ی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی ، اینکه لنگ در هوایی صبونه ات میشه سیگار و چایی... یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:01

    ده سال پیش برای اولین بار دم پارک لاله دیدمشپر از ادعا ، پر از منم منم ، اتوکشیده ، دهنش وسط حرف زدن خشک میشد ‌‌. پالتوی مشکی و کلاه دوره دار و کیف چرم . احساس میکرد مایکل کورلئونه ست . پالتوش رو درآورد انداخت روی چمنها که روش بشینم ! بهش نزدیک شدم ، خیلی نزدیک . با اینکه میدونستم از من خیلی دوره روش قمار کردم.دیروز دیدمش دم پارک لویزان، شکسته و پیر ، شرمنده، شکست خورده ، دهنش وسط حرف زدن خشک میشد ، سعی کرده بود خوش لباس باشه ولی ترکیب نامتوازنش تو ذوق میزد . رنگش پریده و دندونهاش نامرتب شده بود . بهش نزدیک شدم ، گفتم دوستانه روی کمکم حساب کنه.اشتباه من بود . اون که دیروز گذاشتمش و برای همیشه ازش گذشتم . چیزی به اسم باور در من متولد شد . باور اینکه باهاش هیچ اشتراکی نداشتم . نتیجه کم باوری و ناپختگی هام بود . اشتباهی که پذیرفتمش بلاخره و دلم به حال هر دومان سوخت . یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:01

    کوله ای که باز کرده بودم با یک وقفه ی طولانی بسته شد .هر بار تو این سیزده سال موقع خداحافظی از عزیز بدترین حالهای دنیامو تجربه کردم . بازم دوباره میبینمش ؟؟؟ممد موقع خدافظی در گوشم گفت : چقدر قوی هستی تو . هق هق کردم تو بغلش . چقدر این چند تا کلمه حال خوبی بود برای روزی که اونقدر مفتضحانه شروع شده بود . چقدر آدما به این جمله های یهویی نیاز دارن . به قول جرج پترسون که با گریه میگفت چقدر ادمها به همدلی نیاز دارن ...کیاشا بهتره و سرفه های موذی مداوم رهاش دارن میکنن . دارم میام تا برم وسط کلاف سردرگمی که روزهای پیش روی زندگی جلوم گذاشته . هاااای زندگی من هنوز اینجام !پ ن: نانا محصولات جیلینگ بلینگ رو برده باغ هنر. امیدوارم نتیجه بگیره تا اعتماد بنفس فروش پیدا کنیم .پ ن: قطار، کمخوابی، کوپه ی اروم، قهوه فوری، زیگموند فروید ، گرشا و کیاشای خواب ، تصویر کوه و دشت و بیابون ، همه چی خوبه .بعدا نوشت : رسیدم خونه . چهاردیواری آشنایی که توی شش سال اخیر انقدر ازش دور نمونده بودم ، اروم و باوقار و امن منتظر نشسته بود تا برگردم فقط غبار گرفته ‌‌. چشمم که به آینه افتاد به خودم خوش امد گفتم .ماگ کوسه ایم، حموم سفید و آینه بزرگش ، پسرهام ، حموم کردنای سه نفریمون ، گرشا که موهامو شامپو میکنه، دمپایی هام، تختم ، چه صحنه و وسایل آشنا و امیدوار کننده ای یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 20:10

    نه سالی هست باکنشت لباسشویی من است ‌‌. آلمانی است و بدون تعارف شاید همین تنها دلیل ماندگاری اش با من است. یک تایمر دارد که رویش یک سری عدد و لِتِر است و یک سری نشانه ی گُنگ.باکنشت دفترچه راهنمایی نداشت که بشناسمش . دو تا برنامه شستشو دارد که فقط میدانم یکی مفصل تر لباسها را چنگ میزند . درست است توی این نه سال همزیستی، لباسها را بهر طریقی که از دستش برمی آمده شسته و تحویل داده و گاهی توی چرخاندن های بی برنامه تایمرش توسط من قاطی کرده و مدل شستشویش بهم ریخته ولی با هم این سالها را جلو رفته ایم حتی با اینکه سنسور دربش را فلج کرده ام .توی تمام این مدت با تمام چالشهایمان یکبار هم ننشسته ام توی برنامه اش دقیق شوم و بخواهم سر از کارش در بیاورم حتی نرفته ام گوگل کنم و بدانم چطور باید درست ازش کار بگیرم .گاهی کلافه ام میکند، لباسها را تمیز نمیکند تازگی ها هم همیشه برقش میگیرتم . قدر مسلم اینکه هست ولی مطلوب نیست .حالا اینکه باکنشت کارش را درست انجام نمیدهد مقصر کسی نیست جز خودم که باهاش ارتباط برقرار نمیکنم و با طرز کار صحیحش آشنا نمیشوم تا خودم هم ازش بهره مند شوم و قسمتی از خیالم را آسوده کند .آدمها هم همینند . چه زن و شوهرمان ، چه دوست و خواهر و برادرمان ، چه رییس و همکارمان، تا وقتی زمان نگذاریم و در مورد شیوه ی درست و مطلوب هم صحبت نکنیم ، شاید سالها کنار هم دوام بیاوریم ولی «درست» پیش نخواهیم رفت.و بزرگترین مزیت درست پیش رفتن آرامش و آسودگی خودمان است ...پ ن: با علیرضا مفصل صحبت کردم . این روزها رفتارهامو بیشتر نقد میکنم مخصوصا با اطرافیانم .پ ن: یک نتیجه گیری شخصی. اینکه میگن گذشت زمان مشکل رابطه ای رو حل میکنه یک راه حل درست نیست . اگر مشکل رابطه ای رو یک زخم در نظر بگیریم ، ز یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 20:10

    وسط باغچه ی آذی ام

    پابرهنه

    پنجه در پنجه خاک

    باد بین شاخه های درخت سنجد و لای تار تار گیسوان رهایم

    آسمان پر ابر

    هانس زیمر مینوازد و من اشک میریزم ... دستهایم توی باد رها ...

    حیات از رگ گردن به من نزدیکتر است ...

    یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 20:10